
جوجه حسی موافقت کرد میخ میخوره ممه لیسیدن و خیلی خوب ناله می کرد
عشق احساس می کرد وقتی برهنه روی تخت خوابیده بود مرد او را ممه لیسیدن فریب می دهد اما او جیغ نمی کشید زیرا دوست داشت صدای تپیدن را بشنود و نمی خواست سرایداران پشت دیوار صدای او را بشنوند و از لعنتی مزاحم شوند.